• وبلاگ : دنيا ميگذرد، خوب يا بد...
  • يادداشت : غمي نيست جز دوري شما
  • نظرات : 21 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مطلب بسيار عالي بود ، سپاس فراوان
    به ما هم سر بزنيد

    سلام عليکم و رحمة الله و برکاته.قبل از هرچيز،ضمن تشکر از اينکه پاسخ مي دهيد و ان شاء الله که اين مباحثه رو وقت تلف کردن نميدونيد،از طولاني شدن جواب ها عذرخواهي مي کنم.

    1-توجه داشته باشيد که در رشتهء الهيّات دانشگاه ها هم ، کتب حوزوي(چه به صورت مستقيم و چه غير مستقيم)تدريس ميشه:آثار فقهي فقهاي بزرگ و تفاسير مفسّرين گرانقدر شيعه و...پس درست نيست که چشم بسته قضاوت کنيد و فکر کنيد که در رشتهء الهيّات دانشگاه ها،مثلاً کتب شريعتي و يا مثلاً تفسير قرآن امثال مهندس مهدي بازرگان و ...تدريس ميشه.اينکه فرموديد بدون منطق و فلسفه،بحث قابل پيشبرده،درست نيست و صرفا به نتايجي سطحي منجر خواهد شد و حق مطلب ادا نخواهد شد که در کامنت هاي بعدي راجع به اون، صحبت خواهم کرد:شاهد قضيه اينه که آن عده از سخناني را که مولي علي(ع) دربارهء توحيد فرموده اند،تا قبل از حکمت متعاليهء ملاصدرا،چندان قابل فهم نبود و صرفا برداشتي سطحي از آنها مي شد و خيلي ابهامات و موارد غامض در آنها ديده مي شد؛اما الان مطالب ژرف و عميقي از آنها قابل استخراجه و شبهات زيادي به وسيلهء اونها قابل حلّه.کتاب[ علي(ع)و فلسفهء الهي]،نوشتهء علامه طباطبائي(ره)و نيز کتاب [فلسفهء الهي از منظر امام رضا(ع)]نوشتهء آيت الله جوادي آملي رو مطالعه کنيد.


    پاسخ

    عليکم السلام و رحمه الله و برکاته.ممنونم بخاطر وقتي که گذاشتيد و جواب هاي مفصلي که فرموديد. ضمن اينکه دين شناسي از طريق حوزه با دين شناسي از طريق رشته الهيات تفاوتش مثل تفاوت محصِل دوران ابتدايي با دانشگاه هستش و ضمن اينکه اصلا قبول ندارم که حکمت متعاليه ي ملاصدرا فهم توحيدي به تشيع بخشيده و تا قبل از ايشون روايات توحيدي با برداشت سطحي همراه بود خدمتتون عارضم که از اين جهت که شالوده ي ذهني بنده و شما شکل گرفته و هر کدوم براي خودمون دلايلي داريم و مهمترين مطلب ضيق بودن وقت بنده هست که امکان مباحثه ي غير حضوري را ندارم از پاسخ دادن به پيام هاتوم معذورم.خيلي لطف ميکنيد اگر حمل بر بي احترامي نکنيد. ان شاءالله با مداومت بر دعاي غريق جزو نجات يافتگان آخرالزمان باشيم شمارو به خداوند ميسپارم. موفق باشيد. به اميد فرج و دريافت معارف الهي از لسانِ لسانُ الله امام زمان عليه السلام

    وقتي عالمي بالاي منبر مي رود و به خيال اينکه مردم پاي منبر،همان انسانهاي عوام و بيسواد پنجاه سال و صد سال پيش هستند که با شنيدن چند تا روايت،کورکورانه و بدون مراجعه به عقل از اونها پيروي کنند،باز همان حرفهاي تکراري صد سال پيش را تکرار مي کند،آنوقت افرادي مثل من و شما که دانشگاه رفته ايم و با روش هاي عقلي و علمي آشنائي داريم،طبيعي است که از دست علماي متحجر فرار کنيم به امثال شريعتي پناهنده شويم.علما به جاي تکفير و تفسيق امثال شريعتي،بروند و به پيروي از ائمه که طبق فرمايش خودشان،با مردم به اندازهء عقل هايشان و به مقتضاي زمانشان صحبت مي کنند،با مردم اين دوره و زمانه که قسمت اعظم آنها تحصيلات دانشگاهي دارند،به ميزان عقل و شعور دانشگاهي حرف بزنند و فتوا بدهند؛نه به اندازهء عقل و شعور مردم دورهء صفويه و قاجار...

    ادامه دارد...

    پاسخ

    مشکل شما بزرگواران همين اعتباري مبالغه آميزيه که به عقل داديد!وقتي جايگاه هر چيزي بحقيقت معلوم نشه به خطا رفتن بديهيه! دين مشخصه،روايات معلومه،حق و باطل واضح و مبرهن شده و قرار نيست دين بروز بشه بلکه بايد به مردم حدو حدود عقل را فهموند،کاري که من کردم و شد و جواب داد،البته براي کسي که دنبال حقه و دنبال دين وگرنه اونکه بنا بر مخالفت داره شايد شما بتوني ديني که اون بپسنده را بهش معرفي کني اما اون دين ديگه دين حقيقي نيست! کلام حضرات براي تمام عقول و تمام عصرها هستش اما اين معنيش اين نيست که اکثريت ميپذيرن که اگر اينگونه بود خدا نميفرمئد و اکثرهم لا يعلمون،لايعقلون،لايشکرون،لا….فتيله ي عقل مردم را بايذ کشيد بالا نه اينکه دين را بکشيم پايين و بالطبع اونها. البته در اين مورد اختلاف برداشت ممکنه براتون اتفاق افتاده باشه که چون مفصله اينجا بيش از اين جاي پرداختن بهش نيست

    فرموده ايد:« براي ظهور آقا بيشترين چيزي که حضرات معصومين فرمودند دعا هستش و بعد خودسازي!»

    پس نقش جهاد و امر به معروف و نهي از منکر و تولّا و تبرّا و اهتمام به امور مسلمين که پيامبر(ص) فرمودند:«من اصبح و لم يهتمّ بأمورالمسلمين،فليس بمسلم» و همچنين:«کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعيته» چه مي شود؟اگر قرار باشد که فقط خودسازي و دعا براي تعجيل بکنيم،يعني در خط رهبانيت افتاده ايم،مثل مسيحيان که در يک صومعه و دِير و کليسا و گوشهء محرابي مي نشستند و دعا و خودسازي مي کردند؛در حاليکه پيامبر(ص) از رهبانيت منع مي کردند و مي فرمودند:«رهبانيت امت من جهاد در راه خداست».اصلا در کدام يک از احاديث معتبر شيعه،آمده است که در زمان غيبت امام زمان(س)،فقط دعا و خودسازي کنيم و جهاد و امر به معروف و ... را تعطيل کنيم؟اگر قرار بود که ايشان بدون زمينه سازي مسلمانان ظهور کنند،همين الان هم مي توانستند ظهور کنند.تا زماني که ما در کنار خودسازي و دعا براي تعجيل ايشان،به اقدامات عملي دست نزنيم،ظهور ايشان به تأخير خواهد افتاد...

    موفق باشيد.

    پاسخ

    اولا خودسازي و دعا رهبانيت نيست که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم منع فرمودند! بلکه در خودسازي شما ياد ميگيري ديندار باشي وقتي ديندار بودي نميتوني نسبت به همسايه ت، فاميلت و ساير مومنين بي تفاوت باشي،نميتوني منکر ببيني و با شرايطش نهي نکني! نميتوني با شرايطش امر به معروف نکني، نميتوني با دوست خدا و اهل بيت دوستي و با دشمنشون دشمني نکني (تولي و تبري) و اگر با شرايط خاصش و در موقعيت خاصش جهاد حقي اتفاق بيوفته شرکت نکني!خودسازي يعني عبد مولا بشي و عقلتو در مقابل فرمايش مولا کوچک کني نه رهبانيت! و اين خودسازي به تعبير پيامبر صلي الله عليه و آله جهاد اکبر هستش! دقت بفرماييد! اکبر!!!.شما بفرماييد در کدام حديث معتبر آمده که تا ما به اقدامات عملي دست نزنيم ظهور به تاخير ميوفته! اتفاقا روايات ميفرمايد امر فرج يک شبه اصلاح ميشه!برخلاف نظر شما. و اکثرالدعا بتعجيل الفرج را نشنيديد؟! و يا اين کلام آقا که ما را از شما دور نميکند مگر اعمالي که انجام ميدهيدو ما از آن کراهت داريم!نشنيديد؟! و يا تاکيد به دعاي غريق،تاکيد به ملزم بودن به دستورات زمان غيبت ، عجيبه!فقط و فقط اگر يکي از کتب منبع مهدويت اگر مطالعه بشه واضحه و از من براي دعا و خودسازي مطالبه ي حديث نميفرموديد!.

    مگر نه اينکه ما بايد به پيروي از قرآن که مي فرمايد:لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنه،پيامبر(ص) و جانشينان برحق ايشان را به عنوان اسوه و الگو و سرمشق بگيريم و تا حد توان از ايشان پيروي کنيم؟ مگر دقت نکرده ايد که مخالفت و دشمني بيخودي صفويه با امپراطوري عثماني(که سني مذهب بودند)باعث شد که هم اسلام دچار تفرقه و تضعيف شود و هم ارباب کليساي کاتوليک اروپا،از اين تفرقه،سوء استفاده بکنند و در سالهاي بعد،هم باعث تجزيهء عثماني و غصب فلسطين و استعمار ساير کشورهاي اسلامي شوند و هم باعث تضعيف شيعه؟همان کليساي کاتوليکي که حتي در زمان حملهء مغول به ايران،با مغولها همدست شدند و به کشور ما آن ضربه هاي مهلک را زدند؟...در حاليکه قرآن مي فرمايد:«واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا»پس مي بينيد که صفويه، غير از ظاهرسازي هاي عوام فريبانه، هيچ نسبتي با تشيع علوي ندارد...

    ادامه دارد...

    پاسخ

    باز هم قرآن بي عترت فساد عقيده مي آريند! آيا رجوع کرديد به تفسير اين آيه تا ببينيد نظر حضرات معصومين که تنها مخاطبان خدا در قرآن هستند از آيه حبل الله کي و چيه!؟حبل اللهي که همه بايد بهش چنگ بزنن و متفرق نشن اميرالمومنين سلام الله عليه هستش!نکنه مدعي هستيد سني ها به گرد وجود مولا جمع هستند و لذا اعتصام اتفاق ميوفته! عدم تفرقه يعني همه يک صدا به دنبال مولا،نه اينکه حق غصب شده ي مولا را شما هم غصب کني و سکوت که چه،متفرق نشيم! اين اتحاد در نزد خدا پشيزي ارزش نداره برادر من!سرمشق از رسول الله و اهل بيت عليهم السلام يا در قول هستش يا در فعل!در قول بطور مطلق و حال آنکه در فعل مقيده! چطور شما پيروي در فعل را بر خلاف اغلب علما مطلق ميگيريد و ميتازيد!؟ضمن اينکه باز هم عرض ميکنم من مدافع حکومتي نيستم و مخالف تفکيک ظالمانه صفوي از علوي هستم.

    در مورد بخشش گناهان به وسيلهء گريه بر ابا عبد الله،هرچند که از کرامت اهل بيت(س) بعيد نيست که باعث بخشش گناهان شيعيانشان شوند،ليکن توجه کنيد که اولا سيدالشهدا (ع) در شب عاشورا به اصحاب خودشان فرمودند که هر کس حق الناسي به گردن دارد،برود.يعني داشتن حق الناس به گردن،اينقدر حساس است که ايشان کساني را که حق الناس به گردن شان بود،از خود دور کردند.ثانيا امام صادق(ع) در لحظات آخر عمر فرمودند که شفاعت ما هرگز نصيب کساني که نماز را سبک ميشمارند نمي شود: آن وقت شما توقع داريد که به همين راحتي با يک قطره اشک بر حسين(و بدون انجام تمام واجباتي مثل نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و امر به معروف و نهي از منکر و تولّا و تبرّا و بدون رفع حق الناس)،تمام حساب و کتاب خدا و دستگاه عدالتش به هم بريزد و گناهکاران،يک چيزي هم از خدا طلبکار شوند؟اينقدر عوامانه قضاوت نکنيد.شفاعت،عامل کسب شايستگي نجات است؛نه عامل پارتي بازي و دور زدن دستگاه عدالت و حساب و کتاب خدا...

    ادامه دارد...

    پاسخ

    من و شما حتما طالب حق هستيم و ان شاءالله بهش خواهيم رسيد اگر بر جهلمون بيش از علممون تکيه داشته باشيم. سيدالشهدا کساني را که حق الناس داشتن از خودشون دور نکردند،تعبيرتون بسيار غلطه،بلکه کسي که حق الناس داره شايستگي ماندن در مقام رفيعي که منحصر است در شهداي کربلا را نداره،همين! ضمن اينکه احاديث متواتره داريم بر اينکه حق الناس هم قابل بخششه البته بشرطها و شروطها که اينجا جاي عرضش نيست. مسئله دوم فرموديد بدون انجام تمام واجبات و فقط با يک قطره اشک طلبکار خدا بشه،من کجا چنين ادعايي کردم!گفتم نا عامدانه بلکه جاهلانه و يا تنبلي و يا سست ارادگي نمازي ازش قضا بشه و يا گناهي مرتکب بشه!چرا براي اثبات تفکرتون از عدالت بيان خارج ميشيد!؟ ضمن اينکه مشکل شما بزرگوار اينه که ارزش اشک بر اباعبدالله را نميدونيد لذا براتون سنگينه يک قطره اشک چنين اعتباري در درگاه الهي داشته باشه. حديث امام صادق سلام الله عليه هم بهتره در کنار ساير روايات معنا بشه تا بفهميم مراد حضرت نفي مطلق شفاعت بود بدون استثنا يا تاکيد بر اهميت نماز و آثارش تا خداي ناکرده دچار يومنون بالبعض و بکفرون بالبعض نباشيم

    فرموده ايد: «مهمترين مشکل اسلام و مسلمين کنار گذاشتن اسلام است و بس!»

    لطفا بفرمائيد که به چه علتي،مسلمانان،اسلام را کنار گذاشتند؟ مگر نه اينکه امام رضا(ع) فرموده اند:

    ...فانّ النّاس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا..اگر مردم از سخنان زيباي ما آگاه گردند،قطعاً از ما پيروي خواهند کرد[مسند امام رضا(ع)]

    چه دليلي وجود دارد که عامّهء مردم،ناگهان بر روي فطرت خداجوي خود،پا بگذارند و از اسلام،گريزان شوند؟آيا دليلي غير از اين ميتواند داشته باشد که علما،برخلاف فرمايش امام رضا(ع) نتوانسته اند سخنان ائمه را به زيبائي و متناسب با فرهنگ و روحيات هر دوره از زمان،بيان کنند؟

    ادامه دارد...

    پاسخ

    دليل اصلي کنار گذاشتن اسلام توسط مردم اين نيست که شما فرموديد،مردم خسته اند از تمام مشکلاتي که از ناحيه ي دولت بهشون وارد ميشه و چون دولت داعيه جمهوري اسلاميه همرو از چشم اسلام ميبينن! هرچند دلايل جزئي ديگري هم ميتونه داشته باشه اما اين واقعيتو نميشه انکار کرد پس خواهش ميکنم براي اثبات کلام خودتون صورت مسئله را پاک و يا عوض نکنيد


    سلام عليکم.صرف نظر از گوشه و کنايه هاي تندي که به کار برديد که البته زيبنده و شايستهء يک مسلمان منتظر ظهور نيست(چون برخلاف خودسازي مورد ادعاي خودتان است)ايکاش مي فرموديد که در کدام زمينهء تحصيلي موفق به اخذ ليسانس شده ايد...بنده که خودم ليسانس الهيات کلام اسلامي گرفته ام.لابد مي دانيد که علم کلام،علم دفاع عقلاني از آموزه هاي ديني است و از اين بابت،خدا رو شکر ميکنم...اگر شما در رشته هاي علوم انساني درس خوانده باشيد حتما درس منطق و فلسفه رو خونديد و اين ميتونه باعث بشه حرف همديگه رو بهتر بفهميم.مولي علي(ع) مي فرمايند:


    «الناس اعداء ما جهلوا:انسانها با چيزهائي مخالفت و دشمني مي کنند که آن را نمي شناسند.»ادامه دارد...




    پاسخ

    سلام عليکم و رحمه الله. توهيني در کار نبوده،هرچه بود متناسب با مقام مباحثه بود،اگر توهين برداشت فرموديد عذرخواهي ميکنم. اگر احساس ميکنيد با 4سال درس خواندن آن هم در دانشگاه و نه حوزه آن هم از روي منابع دانشگاهي و نه طراز اول شيعه،دين شناس شديد که دقيقا مصداق حديثي خواهيد بود که در همين پست ذکر فرموديد لذا اميدوارم چنين تصوري نداشته باشيد .بله در علومي که لازمه مطالعه داشتم،هرچند بحث ما بدون منطق و فلسفه هم کاملا قابل پيشبرده.

    جسارتا از حرفي که راجع به شريعتي زديد،متوجه شدم که شما مطالعهء کافي بر روي آثار ايشان نداريد و فقط به حرف چند تا از علمائي که محمدرضا پهلوي و پدرش رضاخان را پادشاهان تنها کشور شيعهء دنيا مي دانستند و دست ايشان و همسران شان را مي بوسيدند و بر سر منابر،براي سلامتي آنها دعا مي کردند،(و اتفاقا بعد از انقلاب،ناگهان انقلابي دوآتشه شدند)نسبت به شريعتي بدبين شده ايد؛در حاليکه اگر شما هم مثل من توفيق اين را بيابيد که بعد از اتمام رشتهء الهيات،با مطالعهء کليهء آثار شريعتي،به دور از هرگونه تعصب و بدبيني،و سپس مطالعهء تمام کتبي که بر له يا عليه شريعتي نوشته شده اند،متوجه خواهيد شد که خيلي از حرفهائي که پشت سر شريعتي گفته شده اند،ناشي از سوء تفاهم و يا غرض ورزي هائي است که توسط دشمنان دانا و دوستان نادان به وجود آمده اند.

    ادامه دارد...

    پاسخ

    نميدونم چرا شما ابتدا قضاوت و سپس حکم جارس ميکنيدو بعدم اجراش ميکنيد! در مورد شريعتي من تمام تحقيقاتم را هم اگر کنار بگذارم (البته من نه انقلابي ام نه ضد انقلاب، حُر حُرم و آخوندهاي درباري که حرام مرتکب ميشن در نزد من اعتباري ندارند)تنها يک استدلال براي طرد ايشون کافيه! دين تخصص ميخواد و ايشون بدون تخصص قلم زدن و خطا کردند! به همين سادگي.سوء تفاهم براي اين شخص خيلي زيادي مثبت انديشيه. من هيچ تمايلي براي اثبات کفر اين شخص ندارم چون اتلاف وقت ميدونم،اگر شما قبولش داريد به خودتون ربط داره و بنده را وادار نکنيد که موردي از رو کتاب خودشون نه نقدها،بخوام وارد بحث شم که اين کارو نخواهم کرد. بحث و وقت من منحصر در 14معصوم است و والسلام

    اينکه شريعتي مثل هر انسان غير معصوم ديگر،مرتکب بعضي اشتباهاتي شده باشد که چيز عجيبي نيست.مگر ساير علما،معصومند و بري از گناه و اشتباه؟تاريخ اسلام،مملوّ است از خطاها و اشتباهات و خيانت هاي برخي علماي اسلام...

    اگر تاريخ صفويه را از روي منابع معتبر بخوانيد،خواهيد ديد که اين دولت،بدعتي به نام (سُنّي کشي) راه انداخته بود و عدهء کثيري از سني مذهب هائي را که حاضر به لعن و نفرين خلفا نشدند،از دم تيغ و شمشير گذراند:کدام يک از ائمهء معصومين عليهم السلام،چنين رويّه اي را داشته اند و يا شيعيان شان را ترغيب به کشتن غير شيعه ها کرده اند؟حتي خود اميرالمؤمنين(ع) در دوران چهار سال و هشت ماه حکومت خودشان،نه با غاصبين فدک و قاتلين زهرا(س) برخورد کردند و نه با کساني که در غضب حق ايشان در مورد جانشيني پيامبر(ص) دست داشتند.حتي فرمودند که بعد از من،خوارج را نکشيد، زيرا كسى كه طالب حق باشد و به آن نرسد، با كسى كه جوياى باطل باشدو به آن دست يابد(امثال معاويه) ، يكسان نيست.(خطب? 61 نهج البلاغه)

    ادامه دارد...

    پاسخ

    عالم اگر اشتباهي در اصل دين بکنه و در ضروريات دين، از جرگه ي عالميت خارجه!ديگه اونو به چشم يک عالم نميبينن و همه طردش ميکنن!اونچه مورد اختلافه جزييات فقهي هستش نه اصل و ضروريات دين! پس خواهشا با شريعتي قياس نکنيد ،هرچند نظرمو در پست قبليتون عرض کردم.و اما صفويه و کشتارها که بنظر شما از رو منابع معتبر!!!!ثابته، شما چنين انتقادهايي را براي انقلاب ايران هم داريد يا خير؟!چرا که اگر از روي منابع معتبر پرس و جو کرده باشيد متوجه ميشيد که کم نبودن افرادي که فقط به جرم مخالفت با حکومت کشته شدند و زندان رفتند و حبس خانگي شدند!تازه سني هم نبودند بلکه شيعه و محب اهلربيت و دشمن دشمنان اهل بيت بودند!اينها شرعيه!يعني انتقاداتتون اينجا هم وارده يا نه اينجا مرکز دفاع هستش و اونجا مرکز تخريب!؟ضمن اينکه من مدافع حکومت صفوي نيستم بلکه مخالف اين تفکيک ظالمانه علوي از صفوي هستم وگرنه اشتباه همه جا هست!بهتر است لااقل منصفانه اشکال گيري بشه و خوبي ها و بدي ها هر دو در کف ترازو بياد.ضمن اينکه حديثو اشتباه ترجمه فرموديد!صحبت از مقاتله هست يعني جنگ دو طرفه!نه کشتن يک طرفه!

    سلام عليکم و رحمه الله و برکاته.

    شما در تاريخ 23 ارديبهشت،در وبلاگ من در پست (مسئوليت شيعه بودن)کامنتي گذاشته بوديد به اين مضمون:

    « باعرض سلام و ادب.خوشحال ميشم بدونم چند دور کتب اربعه شيعه و کتاب وسائل الشيعه و بحار الانوار را مطالعه فرموديد و چند سال در اقوال علما و مفسرين تلمذ فرموديد که به اين نتيجه رسيديد که شيعه داراي اين تعريفيه که شما فرموديد؟!!! ظاهرا شما شاخه ي زيديه از شيعه را شيعه ي اصلي ميدانيد! »

    که بنده هم در پاسخ اون کامنت،اون مطالب رو نوشتم...به ياري خدا در اولين فرصت،جواب دو تا کامنت تان را به خدمت تان ارسال خواهم کرد.

    موفق باشيد.


    پاسخ

    ممنونم که نظر اصليمو فرستاديد.چرا که با پيامي که قبل داده بوديد مونده بودم که من چطور نوشتم که اين بنده ي خدا اينطور بر من تاخته! اما ميبينم که ظاهرا برنتافته. بگذريم…
    بهترين سيستم کسب درآمد به دلار رو خواستم بهتون معرفي کنم که هيچ مشکلي با ايرانيا نداره و به راحتي به وبماني پرداخت ميکنه و همانطور که ميدوني راحت پول وبماني رو ميتوني نقد کني آموزش و پشتيباني هم با من
    به سايت من يه سر بزن و هر سوالي داشتي رو هم بپرس
    popunder.blog.ir

    سلام عليکم و رحمة الله.و اما بعد...اول از جملهء آخرتان شروع مي کنم:در کدام يک از کتابهائي که اسم برديد و نيز در نظريات کدام يک از علما و مفسرين آمده است که اگر کسي عقايدش بر خلاف عقيدهء شما باشد،آن شخص را متهم به زيدي گري و وهابي گري و ناصبي گري و وهابي گري و بهائي گري و کفر و شرک و نفاق و ... بکنيد؟مگر شما معصوم هستيد و فرمايش هايتان دقيقا منطبق بر موازين شرع و نظر شارع مقدس است؟مگر نه اينکه تهمت زدن،حرمت شرعي دارد؟

    ثانيا چطور است که شما با مطالعهء همين کتب و به قول خودتان تلمّذ در اقوال علما و مفسّرين،متوجه نشده ايد که چه وظايف سنگين و کمرشکن و مسئوليت هاي خطيري بر عهدهء شيعيان اهل بيت(عليهم السلام)و مخصوصا منتظران حضرت صاحب الامر(عج) قرار دارد؟نکنه شما هم مثل علماي دوران صفويه،فکر مي کنيد که با برگزاري چند تا روضه و فحش دادن به غاصبان حق علي(ع) و قاتلان دختر نبي(ص)،شفاعت تان در نزد خداوند،تضمين شده است و اگر به اندازهء ريگ هاي بيابان هم گناه کرده باشيد،همگي به ثواب تبديل خواهند شد؟مگر امام صادق(ع) در لحظات آخر عمرشان نفرمودند که شفاعت ما هرگز نصيب کساني که نماز را سبک مي شمارند نخواهد شد؟

    ادامه دارد...


    پاسخ

    عليکم السلام و رحمه الله و برکاتهمتاسفانه از اونجا که دير به دير سر ميزنم اصلا خاطرم نيست در مورد چه مطلبي فرمايش ميفرماييد! به وبلاگتون هم سر زدم نظري از خودم پيدا نکردم لذا بدون اينکه بدونم در مورد چي اعتراض داريد جواب ميدماولا بنده ادعاي شارعيت ندارم، اما تشخيص زيدي بودن و وهابي بودن و … هم نيازي به شارع بودن من نداره بلکه خط و مشي هر مذهبي بيانگر خواهد بود که اين کاملا واضح هستش.ثانيا وظيفه ش خطير شيعيان 1400سال کاملا واضح از هر عالِمي به عالم بعدي منتقل و حفظ ميشد تا اينکه اخيرا رفتاري بر خلاف رفتار هزارساله ي شيعه انجام شد که به تفکرات شما بسيار نزديکه، البته شايد مبفرماييد همه نفهميدند و شما فهميده ايد و همه کج رفتند و شما صراط را پيدا کرديد!ثالثا تفکيک تشيع به علوي و صفوي از ابتکارات جامعه شناس(و نه دين شناس) دکتر شريعتي هستش ! اگر مريد ايشونيد که موفق باشيد در غير اين صورت تفاوتي بين تشيع علوي و صفوي نيست مگر به موقعيت ابراز عقايد و اين باز هم در نزد اهلش واضح و روشنه.رابعا اگر شما بجاي خدا تصميم ميگيريد که موفق باشيد در غير اين صورت اگر شيعه اي به تعداد ريگ بيابان گناه کرده باشه( نه عمدا و با قصد مخالفت با خدا بلکه از روي جهل و اراده ي ضعيف) و خدا به حرمت اشک بر اباعبدلله بخواد همرو ببخشه به کسي ارتباطي نداره و کسي حق اعتراض نداره! البته اکر موحد باشه و توحيدش ساخته و پرداخته ي سليقه ش نباشهادامه دارد…
    ثالثا چه کسي گفته است که ملاک و معيار اسلام،فقط همين کتب و نيز نظر همين علما است و بس؟يک بار به خودتان زحمت داده ايد تا از محيط هاي حوزوي خارج شويد و ببينيد که در بيرون از حوزه ها و نيز خارج از زيّ طلبگي،چه خبر است؟اصلا اتفاق افتاده است که گاهي به نظريات ديگران هم نيم نگاهي بکنيد؟اصلا يک بار براي نمونه هم که شده،به اين فکر کرده ايد که چه مشکلات خطيري در حال حاضر،گريبانگير اسلام و مسلمين است؟فکر کرده ايد که با خواندن چند تا حديث،مشکلات حل خواهند شد و «آقا» ظهور خواهند فرمود؟ميشه لطف کنيد و تعريف شيعه را از ديدگاه خودتان بيان کنيد؟
    پاسخ

    اگر کتب اوليه و اصليه يک مکتب و سيره ي غالب علماي اون مکتب معيار شناخت نيست،پس چي معياره!!؟ بنده از 16سالگي در حالي که طلبه نبودن در شهر هاي مختلف ايران نمايشگاه توضيحيه کتاب و کارهاي تبليغي فرهنگي داشتم،ليسانس گرفتم سربازي رفتم و در همه اينها با تفکر صدها نفر آشنا و بحث کردم، اگر افراد شهر ها و دانشگاه و پادگان نمونه اي از افراد جامعه هستن،که هستن، بنده با بيرون حوزه اصلا بيگانه نيستم.مهمترين مشکل اسلام و مسلمين کنار گذاشتن اسلام است و بس! اسلامي که پيامبر فرمودند از قرآن و عترت گرفته ميشه!قرآن و عترتي که باهم باشند نه جدا! همون چيزي که شما تعبير به خواندن چند روايت کرديد!مشکل ما نخواندن همين چند روايت است!رواياتي که در کتب اصلي شيعه موجوده اما از گوش شيعيان محروم!چرا؟!چون بر خلاف مزاج گروهي هستش که به تفکرات شما نزديکند، رواياتي که کنارگذاشته شد و نتيجه ش فراري شدن مردم از اسلام و علماست!. بله.مشکل ما اينه که مطيع نيستيم!براي ظهور آقا بيشترين چيزي که حضرات معصومين فرمودند دعا هستش و بعد خودسازي! از دعاي عاجزانه و خودسازي غافليم و ميخوايم دنيا را اصلاح کنيم تا منجي بياد در حالي که اين ره که ميروند به ترکستان است. اي ماش روايات خوانده و عمل ميشد!همه ي روايات،نه گزينشي، موفق باشيد