سلام عليکم و رحمة الله و برکاته.قبل از هرچيز،ضمن تشکر از اينکه پاسخ مي دهيد و ان شاء الله که اين مباحثه رو وقت تلف کردن نميدونيد،از طولاني شدن جواب ها عذرخواهي مي کنم.
1-توجه داشته باشيد که در رشتهء الهيّات دانشگاه ها هم ، کتب حوزوي(چه به صورت مستقيم و چه غير مستقيم)تدريس ميشه:آثار فقهي فقهاي بزرگ و تفاسير مفسّرين گرانقدر شيعه و...پس درست نيست که چشم بسته قضاوت کنيد و فکر کنيد که در رشتهء الهيّات دانشگاه ها،مثلاً کتب شريعتي و يا مثلاً تفسير قرآن امثال مهندس مهدي بازرگان و ...تدريس ميشه.اينکه فرموديد بدون منطق و فلسفه،بحث قابل پيشبرده،درست نيست و صرفا به نتايجي سطحي منجر خواهد شد و حق مطلب ادا نخواهد شد که در کامنت هاي بعدي راجع به اون، صحبت خواهم کرد:شاهد قضيه اينه که آن عده از سخناني را که مولي علي(ع) دربارهء توحيد فرموده اند،تا قبل از حکمت متعاليهء ملاصدرا،چندان قابل فهم نبود و صرفا برداشتي سطحي از آنها مي شد و خيلي ابهامات و موارد غامض در آنها ديده مي شد؛اما الان مطالب ژرف و عميقي از آنها قابل استخراجه و شبهات زيادي به وسيلهء اونها قابل حلّه.کتاب[ علي(ع)و فلسفهء الهي]،نوشتهء علامه طباطبائي(ره)و نيز کتاب [فلسفهء الهي از منظر امام رضا(ع)]نوشتهء آيت الله جوادي آملي رو مطالعه کنيد.
وقتي عالمي بالاي منبر مي رود و به خيال اينکه مردم پاي منبر،همان انسانهاي عوام و بيسواد پنجاه سال و صد سال پيش هستند که با شنيدن چند تا روايت،کورکورانه و بدون مراجعه به عقل از اونها پيروي کنند،باز همان حرفهاي تکراري صد سال پيش را تکرار مي کند،آنوقت افرادي مثل من و شما که دانشگاه رفته ايم و با روش هاي عقلي و علمي آشنائي داريم،طبيعي است که از دست علماي متحجر فرار کنيم به امثال شريعتي پناهنده شويم.علما به جاي تکفير و تفسيق امثال شريعتي،بروند و به پيروي از ائمه که طبق فرمايش خودشان،با مردم به اندازهء عقل هايشان و به مقتضاي زمانشان صحبت مي کنند،با مردم اين دوره و زمانه که قسمت اعظم آنها تحصيلات دانشگاهي دارند،به ميزان عقل و شعور دانشگاهي حرف بزنند و فتوا بدهند؛نه به اندازهء عقل و شعور مردم دورهء صفويه و قاجار...
ادامه دارد...
فرموده ايد:« براي ظهور آقا بيشترين چيزي که حضرات معصومين فرمودند دعا هستش و بعد خودسازي!»
پس نقش جهاد و امر به معروف و نهي از منکر و تولّا و تبرّا و اهتمام به امور مسلمين که پيامبر(ص) فرمودند:«من اصبح و لم يهتمّ بأمورالمسلمين،فليس بمسلم» و همچنين:«کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعيته» چه مي شود؟اگر قرار باشد که فقط خودسازي و دعا براي تعجيل بکنيم،يعني در خط رهبانيت افتاده ايم،مثل مسيحيان که در يک صومعه و دِير و کليسا و گوشهء محرابي مي نشستند و دعا و خودسازي مي کردند؛در حاليکه پيامبر(ص) از رهبانيت منع مي کردند و مي فرمودند:«رهبانيت امت من جهاد در راه خداست».اصلا در کدام يک از احاديث معتبر شيعه،آمده است که در زمان غيبت امام زمان(س)،فقط دعا و خودسازي کنيم و جهاد و امر به معروف و ... را تعطيل کنيم؟اگر قرار بود که ايشان بدون زمينه سازي مسلمانان ظهور کنند،همين الان هم مي توانستند ظهور کنند.تا زماني که ما در کنار خودسازي و دعا براي تعجيل ايشان،به اقدامات عملي دست نزنيم،ظهور ايشان به تأخير خواهد افتاد...
موفق باشيد.
مگر نه اينکه ما بايد به پيروي از قرآن که مي فرمايد:لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنه،پيامبر(ص) و جانشينان برحق ايشان را به عنوان اسوه و الگو و سرمشق بگيريم و تا حد توان از ايشان پيروي کنيم؟ مگر دقت نکرده ايد که مخالفت و دشمني بيخودي صفويه با امپراطوري عثماني(که سني مذهب بودند)باعث شد که هم اسلام دچار تفرقه و تضعيف شود و هم ارباب کليساي کاتوليک اروپا،از اين تفرقه،سوء استفاده بکنند و در سالهاي بعد،هم باعث تجزيهء عثماني و غصب فلسطين و استعمار ساير کشورهاي اسلامي شوند و هم باعث تضعيف شيعه؟همان کليساي کاتوليکي که حتي در زمان حملهء مغول به ايران،با مغولها همدست شدند و به کشور ما آن ضربه هاي مهلک را زدند؟...در حاليکه قرآن مي فرمايد:«واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا»پس مي بينيد که صفويه، غير از ظاهرسازي هاي عوام فريبانه، هيچ نسبتي با تشيع علوي ندارد...
در مورد بخشش گناهان به وسيلهء گريه بر ابا عبد الله،هرچند که از کرامت اهل بيت(س) بعيد نيست که باعث بخشش گناهان شيعيانشان شوند،ليکن توجه کنيد که اولا سيدالشهدا (ع) در شب عاشورا به اصحاب خودشان فرمودند که هر کس حق الناسي به گردن دارد،برود.يعني داشتن حق الناس به گردن،اينقدر حساس است که ايشان کساني را که حق الناس به گردن شان بود،از خود دور کردند.ثانيا امام صادق(ع) در لحظات آخر عمر فرمودند که شفاعت ما هرگز نصيب کساني که نماز را سبک ميشمارند نمي شود: آن وقت شما توقع داريد که به همين راحتي با يک قطره اشک بر حسين(و بدون انجام تمام واجباتي مثل نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و امر به معروف و نهي از منکر و تولّا و تبرّا و بدون رفع حق الناس)،تمام حساب و کتاب خدا و دستگاه عدالتش به هم بريزد و گناهکاران،يک چيزي هم از خدا طلبکار شوند؟اينقدر عوامانه قضاوت نکنيد.شفاعت،عامل کسب شايستگي نجات است؛نه عامل پارتي بازي و دور زدن دستگاه عدالت و حساب و کتاب خدا...
فرموده ايد: «مهمترين مشکل اسلام و مسلمين کنار گذاشتن اسلام است و بس!»
لطفا بفرمائيد که به چه علتي،مسلمانان،اسلام را کنار گذاشتند؟ مگر نه اينکه امام رضا(ع) فرموده اند:
...فانّ النّاس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا..اگر مردم از سخنان زيباي ما آگاه گردند،قطعاً از ما پيروي خواهند کرد[مسند امام رضا(ع)]
چه دليلي وجود دارد که عامّهء مردم،ناگهان بر روي فطرت خداجوي خود،پا بگذارند و از اسلام،گريزان شوند؟آيا دليلي غير از اين ميتواند داشته باشد که علما،برخلاف فرمايش امام رضا(ع) نتوانسته اند سخنان ائمه را به زيبائي و متناسب با فرهنگ و روحيات هر دوره از زمان،بيان کنند؟
سلام عليکم.صرف نظر از گوشه و کنايه هاي تندي که به کار برديد که البته زيبنده و شايستهء يک مسلمان منتظر ظهور نيست(چون برخلاف خودسازي مورد ادعاي خودتان است)ايکاش مي فرموديد که در کدام زمينهء تحصيلي موفق به اخذ ليسانس شده ايد...بنده که خودم ليسانس الهيات کلام اسلامي گرفته ام.لابد مي دانيد که علم کلام،علم دفاع عقلاني از آموزه هاي ديني است و از اين بابت،خدا رو شکر ميکنم...اگر شما در رشته هاي علوم انساني درس خوانده باشيد حتما درس منطق و فلسفه رو خونديد و اين ميتونه باعث بشه حرف همديگه رو بهتر بفهميم.مولي علي(ع) مي فرمايند:
«الناس اعداء ما جهلوا:انسانها با چيزهائي مخالفت و دشمني مي کنند که آن را نمي شناسند.»ادامه دارد...
جسارتا از حرفي که راجع به شريعتي زديد،متوجه شدم که شما مطالعهء کافي بر روي آثار ايشان نداريد و فقط به حرف چند تا از علمائي که محمدرضا پهلوي و پدرش رضاخان را پادشاهان تنها کشور شيعهء دنيا مي دانستند و دست ايشان و همسران شان را مي بوسيدند و بر سر منابر،براي سلامتي آنها دعا مي کردند،(و اتفاقا بعد از انقلاب،ناگهان انقلابي دوآتشه شدند)نسبت به شريعتي بدبين شده ايد؛در حاليکه اگر شما هم مثل من توفيق اين را بيابيد که بعد از اتمام رشتهء الهيات،با مطالعهء کليهء آثار شريعتي،به دور از هرگونه تعصب و بدبيني،و سپس مطالعهء تمام کتبي که بر له يا عليه شريعتي نوشته شده اند،متوجه خواهيد شد که خيلي از حرفهائي که پشت سر شريعتي گفته شده اند،ناشي از سوء تفاهم و يا غرض ورزي هائي است که توسط دشمنان دانا و دوستان نادان به وجود آمده اند.
اينکه شريعتي مثل هر انسان غير معصوم ديگر،مرتکب بعضي اشتباهاتي شده باشد که چيز عجيبي نيست.مگر ساير علما،معصومند و بري از گناه و اشتباه؟تاريخ اسلام،مملوّ است از خطاها و اشتباهات و خيانت هاي برخي علماي اسلام...
اگر تاريخ صفويه را از روي منابع معتبر بخوانيد،خواهيد ديد که اين دولت،بدعتي به نام (سُنّي کشي) راه انداخته بود و عدهء کثيري از سني مذهب هائي را که حاضر به لعن و نفرين خلفا نشدند،از دم تيغ و شمشير گذراند:کدام يک از ائمهء معصومين عليهم السلام،چنين رويّه اي را داشته اند و يا شيعيان شان را ترغيب به کشتن غير شيعه ها کرده اند؟حتي خود اميرالمؤمنين(ع) در دوران چهار سال و هشت ماه حکومت خودشان،نه با غاصبين فدک و قاتلين زهرا(س) برخورد کردند و نه با کساني که در غضب حق ايشان در مورد جانشيني پيامبر(ص) دست داشتند.حتي فرمودند که بعد از من،خوارج را نکشيد، زيرا كسى كه طالب حق باشد و به آن نرسد، با كسى كه جوياى باطل باشدو به آن دست يابد(امثال معاويه) ، يكسان نيست.(خطب? 61 نهج البلاغه)
سلام عليکم و رحمه الله و برکاته.
شما در تاريخ 23 ارديبهشت،در وبلاگ من در پست (مسئوليت شيعه بودن)کامنتي گذاشته بوديد به اين مضمون:
« باعرض سلام و ادب.خوشحال ميشم بدونم چند دور کتب اربعه شيعه و کتاب وسائل الشيعه و بحار الانوار را مطالعه فرموديد و چند سال در اقوال علما و مفسرين تلمذ فرموديد که به اين نتيجه رسيديد که شيعه داراي اين تعريفيه که شما فرموديد؟!!! ظاهرا شما شاخه ي زيديه از شيعه را شيعه ي اصلي ميدانيد! »
که بنده هم در پاسخ اون کامنت،اون مطالب رو نوشتم...به ياري خدا در اولين فرصت،جواب دو تا کامنت تان را به خدمت تان ارسال خواهم کرد.
سلام عليکم و رحمة الله.و اما بعد...اول از جملهء آخرتان شروع مي کنم:در کدام يک از کتابهائي که اسم برديد و نيز در نظريات کدام يک از علما و مفسرين آمده است که اگر کسي عقايدش بر خلاف عقيدهء شما باشد،آن شخص را متهم به زيدي گري و وهابي گري و ناصبي گري و وهابي گري و بهائي گري و کفر و شرک و نفاق و ... بکنيد؟مگر شما معصوم هستيد و فرمايش هايتان دقيقا منطبق بر موازين شرع و نظر شارع مقدس است؟مگر نه اينکه تهمت زدن،حرمت شرعي دارد؟
ثانيا چطور است که شما با مطالعهء همين کتب و به قول خودتان تلمّذ در اقوال علما و مفسّرين،متوجه نشده ايد که چه وظايف سنگين و کمرشکن و مسئوليت هاي خطيري بر عهدهء شيعيان اهل بيت(عليهم السلام)و مخصوصا منتظران حضرت صاحب الامر(عج) قرار دارد؟نکنه شما هم مثل علماي دوران صفويه،فکر مي کنيد که با برگزاري چند تا روضه و فحش دادن به غاصبان حق علي(ع) و قاتلان دختر نبي(ص)،شفاعت تان در نزد خداوند،تضمين شده است و اگر به اندازهء ريگ هاي بيابان هم گناه کرده باشيد،همگي به ثواب تبديل خواهند شد؟مگر امام صادق(ع) در لحظات آخر عمرشان نفرمودند که شفاعت ما هرگز نصيب کساني که نماز را سبک مي شمارند نخواهد شد؟